منی که چشمِ باورم،تمام ساليان سال
نشسته براميد تو،به شوقِ مهربانی ات
چو آمدی به ديدنم،گل ازگل لبم شکفت
مرا به باغ قصه برد،صدای آسمانی ات
چه ناز و دلربا شدی،دوباره ای که آمدی
نبرده بادِ روزگار،ز چهره ات جوانی ات
کويرِ تشنه ی دلم،گرفت جان تازه ای
به لطف بارشی از آن،نگاه جاودانی ات
نه آسمان برای من،نه اين جهان برای توست
بيا که اين جهان نشد،جهان آرمانی ات
تمام آرزوی من،صدای خنده ی تو بود
به خنده ای که عاقبت،کُشد غم نهانی ات
علی_دلقندی
برچسب : خاطرات,خاطرات یک خون آشام,خاطره اسدی,خاطره حاتمی,خاطرة,خاطرات یک,خاطرات تنبیه بدنی,خاطره ها,خاطرات آمپول زدن تینا,خاطرات کودکی, نویسنده : toodago بازدید : 321